سیاست در زندگی فردی و اجتماعی نقش اساسی دارد.
انسان یک موجود سیاسی است که موافقت یا انکار او در مورد مشارکت در
سیاست، یک کُنِش سیاسی به شمار می رود.
فلسفه سیاسی درباره ماهیت موضوعات اساسی سیاست بحث می کند، از این رو
شناخت فلسفه سیاسی به شناخت علمی موجودی که در زندگی بشر تأثیر اساسی
دارد، کمک می کند.
کتاب «تأملاتی در فلسفه سیاسی» درباره دولت، سیاست، قدرت، آزادی و
عدالت از منظر عقلی و فلسفه سیاسی اسلامی بحث می کند.
در فصل «چیستی فلسفه سیاسی»؛ پس از تعریف فلسفه سیاسی، تبیین می شود که
فلسفه سیاسی؛ شناخت و پاسخ به سؤالات اساسی درباره دولت، سیاست، آزادی
و عدالت است.
فلسفه سیاسی به دوره ها و مکتب های مختلف فکری نظیر فلسفه سیاسی کلاسیک
غربی، فلسفه سیاسی کلاسیک چینی، فلسفه سیاسی اسلامی، فلسفه سیاسی
سکولار و فلسفه سیاسی مدرن تقسیم می شود.
فلسفه سیاسی مدرن غربی شامل مکتب های آنارشیسم، فاشیسم، لیبرالیسم،
ناسیونالیسم، سوسیالیسم، کاپیتالیسم، توتالیتاریسم، جمهوریت و مشروطیت
است.
در فصل «دیالوگ و افتراق»؛ افسانه بودن نمایندگی حکومت ها از جانب ملت
ها تبیین می شود.
در صحنه واقعی و عملی سیاست؛ ماشین قدرت سازی و حکومت ها اکثراً
نماینده اقلیت های سازمان یافته و متمرکزند؛ نظیر الیگارشی های اقتصادی
حکومت های امپریالیستی.
طرف مقابل حکومت ها عمدتاً شامل دو گروه ملت ها و دولت های دیگر است.
ملت ها قربانیان اصلی منازعه بین دولت ها هستند.
اختلاف سیاسی و نظری
امری طبیعی است اما راه برخورد با اختلافات دیالوگ است نه مونولوگ و
جنگ.
در فصل «نقد فسلفه سیاسی هابز»؛ اولاً با تفحص در آرای مفسرین افکار
هابز، طرح نسبتاً جامعی از فلسفه سیاسی او ارائه می-شود.
ثانیاً به مبانی فلسفی هابز اشاره موجز شده، زیرا فلسفه سیاسی هابز
مبتنی بر آرای فلسفی و تحلیل او از ماهیت انسان است.
ثالثاً حتی المقدور عین عبارات هابز به ویژه از «لِویاتان» نقل شده
است.
رابعاً پس از مقایسه آرای هابز با برخی فیلسوفان نظیر ماکیاولی و بُدن
فرانسوی؛ نقد او از منظر لیبرالیسم و اسلامیسم ارائه شده
است.
در فصل «فاشیسم نماد بحران سرمایه داری غرب»؛ تبیین می شود.
فاشیسم از جنبه اتیمولوژی از کلمه ایتالیایی فاشیسمو و این
واژه از کلمه لاتین فاشس اخذ شده که در زبان لاتین به تبری
گویند که به دسته آن میله ای می بسته اند و فرمانروایان روم آن را نماد
قدرت می دانستند.
فاشیسم از منظر تاریخی یک ایدئولوژی سیاسی و نوعی نظام حکومتی خودکامه
است که نخستین بار بین سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۳ در ایتالیا به وسیله
موسولینی رهبری شد.
معنای علمی اصطلاح فاشیسم یک نظام دیکتاتوری متکی به اعمال زور و ترور
آشکار است که از جانب جریان راست افراطی و تندروترین محافل امپریالیستی
حمایت میشود.
در شرایطی که حکومت به شیوههای متعارف امکان پذیر نباشد؛ حکومت
فاشیستی کلیه حقوق و آزادیهای دموکراتیک را از بین میبرد.
فاشیسم با دموکراسی، لیبرالیسم، کمونیسم و اسلام دشمنی آشکار دارد.
با وجودی که خاستگاه فاشیسم ایتالیا بوده، در حال حاضر جریان فاشیسم در
بسیاری از کشورهای جهان فعال است.
ریشه فلسفی فاشیسـم: در مکتب فاشیسم؛ ایدههای «استبداد مطلق» هابز،
«ناسیونالیسم افراطی» کنت دوگوبینو و چمبرلن، «قساوت» ماکیاولی،
«ابرمرد» نیچه و «محرکهای تاریخی و اسطورهای» ژرژ سورل با همدیگر
ترکیب شدهاند.
در فصل «اسلام مفاهمه ای» در عرصه بین المللی؛ قرآن راهنمای زندگی
مسلمانان در جامعه جهانی امروز معرفی می شود.
براساس قرآن کریم؛ روابط بین الملل با توجه به تعارض منافع مبتنی بر آن
است که جامعه انسانی در وضع اولی در حالت صلح و وحدت بوده است.
صلح و تفاهم براساس عدل و قسط امکان پذیر است. اسلامشناسی مفاهمه ای در
مقابل رویکرد فوندامنتالیستی به اسلام است.
در فصل «کرامت انسان»؛ این موضوع از مباحث مهم سیاسی ـ دینی خوانده می
شود که تعریف و شناخت آن پی آمدهای مهمی در مباحث اندیشه سیاسی و حقوق
بشر دارد.
مکاتب مختلف سیاسی، دینی و مذهبی درباره این موضوع بحث کرده اند و در
برخی از مسائل مهم آن دارای اختلاف نظر جدی هستند.
کرامت انسانی به معنای شرافت ذاتی انسان به ما هُوَ انسان است.
بدین معنا که انسان فارغ از دین و رنگ و ملیت و جنسیت خود، ذاتاً شریف
و فارغ از گناه و دنائت ذاتی است، البته ممکن است بعداً در بستر اجتماع
دچار پستی و دنائت گردد که امری عارضی است نه ذاتی.
ذات انسان به ما هُوَ انسان اقتضای کرامت دارد.
حق كرامت انسانی يكی از حقوق اساسی و زيربنايی ديگر حقوق موضوعه بشری
است.