اکثر مکاتب تفسیری قرآن مانند تفسیر ادبی، روایی، کلامی، فلسفی، عرفانی و اجتماعی
در طول ۱۴۰۰ سال گذشته یک وجه مشترک دارند که عبارت است از:
تفسیر آیه به آیه قرآن؛
اما روش تفسیر خطی یا تفسیر آیه به آیه عاجز است از تبیین نظم وسیستم در سوره های
بلند قرآن.
اما روش جدید فهم قرآن یعنی ساختار شناسی قرآن، نظم و سیستم سوره های
قرآن را اثبات می کند .
پرسش از چیستی متن، پرسشی است فلسفی. روش ساختار شناسی پاسخی است فلسفی به چیستی
متن قرآن.
با استفاده از روش ساختارشناسی؛ فهم سیستماتیک از سوره های قرآن کریم حاصل می شود
که بیانگر رابطه ارگانیک بین آیات متنوع یک سوره است و یک سوره علیرغم پراکندگی
ظاهری آیات، به عنوان یک کل واحد درک می شود.
روش ساختار شناسی علاوه بر کمک در فهم دینامیکی مسائل، محققان را در شکلدهی یک
رویکرد نوین و خلاقانه در سیر آیات توانمند میسازد؛ نگرشی که در آن کلیات امور،
اجزای سوره و روابط متقابل این اجزا با دقت بیشتری مورد توجه قرار میگیرند.
روش ساختار شناسی، فرآیند شناخت مبتنی بر تحلیل و ترکیب جهت دست یابی به درک کامل و
جامع یک سوره در محیط کلی قرآن به عنوان امر واحد است.
این نوع تفکر درصدد فهم کل (سیستم)
و اجزای آن، روابط بین اجزاء و کل و روابط بین کل(سوره) با محیط آن یعنی کل قرآن
کریم است.
از طریق روش ساختارشناسی علاوه بر کشف منطق کل سوره، به معنای واژه ها نیز اضافه
شده، معانی فراتر از معنای لغوی نیز یافت می شود.
همچنین مجدداً از طریق متن کل
سوره و ارتباطات و پیوستگی های واژه ها و آیات و فرم آنها مفاهیم جدیدی ورای ظاهر
سوره کشف شده، خواندن و تفسیر سوره بسط و پیشرفت فوق العاده می یابد.